یاسر گفت سربازان وافسران و هواخاهان  فضل در خانه مامون  انچمن کردند  میگفتند  این مرد یعنی مامون  اورا اورا غافلگیر کرده و کشته است و ما باید از او خونخواهی  کنیم و اتش اورده بودندتا خانه اورابسوزانند مامون بامام رضا ع عرضکرد اقای من اگرصلاح  میدانند بسوی این مردم روید و متعرقشان کنید یاسر گوید امام رضا ع سوار شد و چون از در خانه بیرون شدیم  و بمن فرمود سوار شو من سوار شدم و چون از در خانه بیرون شدبم حضرت مردمرادید که فشار میاورند پس با دست خود اشاره کرد پراکنده شوید پراکنده شوید یاسر کفت بخدا  انمردم چنان روی ببازگشت  کذاشتندکه بالای یکدیگر میافتادندو بهر اشاره فرمود دوید  برفت


مشخصات

آخرین جستجو ها